ترس از روبهرو شدن با بعضی از موقعیتهای اجتماعی برای خیلی از آدمها آزاردهنده است. نظرسنجیهای پروفسور فیلیپ زیمباردو استاد روانشناسی دانشگاه استانفورد آمریکا نشان میدهد که فقط هفت درصد از پرسششوندگان گفتهاند که هیچوقت در زندگی خود احساس خجالت نکردهاند. اغلب آدمها گاه و بیگاه در حضور دیگران یا در بعضی شرایط، احساس ناخوشایندی دارند. همچنین ۲۵ درصد از شرکت کنندگان در این نظرسنجی گفتهاند همیشه خجالتی هستند. شاید بتوان گفت که بیش از نیمی از آدمها در موقعیتهای اجتماعی مختلف اغلب یا تقریباً همیشه احساس ناامنی و درماندگی میکنند. آنها از این میترسند که مثلاً در یک مهمانی رسمی دستپاچه شوند، در جریان مسافرت نتوانند دوستان تازهای پیدا کنند یا در یک کنفرانس از عهده معرفی خودشان به دیگر شرکت کنندگان برنیایند. آنها تلاش میکنند موضوعی مناسب پیدا کنند تا با دیگران گپی بزنند اما نمیتوانند و همین باعث میشود دیگر نتوانند صحبت کنند. در اینجا با یک دایره بسته روبهرو هستیم، چرا که هر نوع ناکامی اجتماعی به ترس آدمها از حضور در جمع دامن میزند. در این جا باید گفت، گفتگوی کوتاه و خوشوبش با دیگران نه تنها دشوار است، بلکه حداقل در جامعه ما جایگاه خوبی ندارد. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان از گفتگوی کوتاه به عنوان راهی مطمئن برای ایجاد ارتباط و وارد شدن به جمع دیگران استفاده میشود. اما در جامعه ما گفتگوی کوتاه حتی آوازه بدی هم دارد. بهطوری که از گپ به عنوان هنر ظاهرسازی و گاهی هم به عنوان وسیلهای نام برده میشود که آدمهای اهل مد و مهمانی برای تلف کردن وقت از آن استفاده میکنند. کسانی که با غرور هر چه تمامتر بدون مقدمهچینی و تلف کردن وقت سر اصل مطلب میروند، همیشه میگویند: اگر چیزی برای گفتن ندارید، بهتر است سکوت کنید.» این گونه افراد گپ زدن را کاری بیحاصل میدانند که هیچ چیز جدی در آن مطرح نمیشود.